رستن از دامت نتوانم، محبوب زیبا
طاقت هجرت ندارم، محبوب زیبا
با ما چه کردی جز جفا، محبوب زیبا
رحمی کن آخر بی وفا، محبوب زیبا
سر تا به پا تاب و تبم
در اتش هر صبح و شبم
دانم که اخر نرسد
کامی از ان لب به لبم
مرغی بی پناهم ... عشق تو گناهم
یاری از که خواهم ... افسون دل ها
گو در درد عشقم ... درمان از که جویم
بر زخم دل مرحم ... محبوب زیبا
فرباد دل زار راز دل بیمار
بشنو تو این بار
دامن مکش از من کز روی تو روشن
گردد شب تار
مرغی بی پناهم ... عشق تو گناهم
یاری از که خواهم ... افسون دل ها
گو در درد عشقم ... درمان از که جویم
بر زخم دل مرحم ... محبوب زیبا
زهره فیروزی
محبوب زیبا