تا هر حرفی میزدم ، میگرفت هی دست پیش
همش با حرفای بی معنیش ، میزد نیش
راه میومدم سرِ علاقمه که با هر چیش
رفت ولی این شبا میپَره تلخیش
جالبه که آخر همه یِ اینا شدم آدم بده
علاقه ی زیادی نشون دادنِ خودم دلشو زده
دیگه داره باورم میشه که بدونِ من راحت تره
از عکساش این روزا معلومه
خیلی داره بهش خوش میگذره
هی میباختم بازی رو که اون ببره و نفهمید
نفهمیدم چی توو خودش دید که توو من نمیدید
هی با سلیقش راه اومدم
همیشه هی کوتاه اومدم
تا فهمید خیلی دوسش داشتم
هوا برش داشت رفت
جالبه که آخر همه یِ اینا شدم آدم بده
علاقه ی زیادی نشون دادنِ خودم دلشو زده
دیگه داره باورم میشه که بدونِ من راحت تره
از عکساش این روزا معلومه
خیلی داره بهش خوش میگذره