اشک یعنی هیجان طلوع
یعنی ترس از سرمای شروع
اولین شرط به دنیا اومدن
یعنی تو یه حقیقتی تو جهان دروغ
اشک یعنی باور خوبی
یعنی واقعیترین حالت روحی
اشک یعنی تسکین برام
که میسازه طاقت دوریتو
بیخیاله کی هست کی بود
داد بزن خودتو بیریز بیرون
هادی هرگز چوپان نمیشد
اگه پشت عکسای کریس میموند
گاهی خودتو بغل کن
کی بهتر از خودت
همیشه یاد بگیر ازش
از خودت یا هرکی بهتر از تو
فک کن میشی رو چی غیرتی
هدف که توجیه وسیله نیس
داشتن خوبه ولی به چه قیمتی
داشتن خوبه ولی وظیفه نیس
یاسر دادا جای پات سره
اگه یه رو نشستن مث شاه دورت
دل نشکنی مغرور نشی
دست بگیر بذا خدا باهات حال کنه
اگه ترسیدی نیا
اگه بخشیدی نخواه
نمیگم ساده باش اما
رو همه عینک بدبیعنی نذار
ای بابا زندگی کن
زندگی رو زندگی کن
هرکی رفته برنگشته
تا برنگشتی زندگی کن
اگه نمیتونی بگو نمیتونم
اگه نمیدونی بگو نمیدونم
هیچ موقع عشقو تظاهر نکن
اگه نمیمونی بگو نمیمونم
منطقی باش اما گنده بزن
قمار نکن اما حکمه بزن
رو هرکی تورو نا امید خواست
سیفون بکش دکمه بزن
دادا آزادی میدونه ببین
شک کن زیر بغل هندونه نگیر
بذا قصتو تعریف کنن
صاف زندگی کن مردونه بمیر
شیرنکن حرف احمقانه رو
لج نکن پیه احمقا نرو
اینا آدمای خوبی نیستن
وا نکن انقد واسه احمقا درو
به همه بگو بوده مار پشتم
بگو این لاشخورا خیلی کار کشتن
بگو نمیرسید به جای پات دشمن
بگو چطو با دست رفیقات کشتنت
دور شدن آرزوهات
با یه امضا کردن انگشت زدن
دیگه دور نشو ا آرزوهات
راحت امضا نکن انگشت نزن
جوونی کن عش کن
همه دنیا تو همینه
رو هرچی قفلی بشکون
شل کن دادا کسی فردارو ندیده
لخت اومدی نمیری با یه دس لباس
باختن قشنگه گاهی وقت بباز
درخت پر سرش پایینه
بردن تو بازی با برندههاست
یاسر بینام
بغلم کن