در جستجویم آمدی هر بار
اما تورو هربار گم کردم
من بال های آرزویم را
در لحظه دیدار گم کردم
من ناگزیر از زندگی کردن
ناچار میگشتم به دنبالت
انگار که یک تار مویت را
در بین گندم زار گم کردم
آی گم کردم وای گم کردم
آی گم کردم وای گم کردم
وقت سقوط از آسمان
ای کاش آغوش ابری پناهم بود
ای کاش وقتی چشم پوشیدی
عاشق شدن تنها گناهم بود
گناهم بود این گناهم بود
گناهم بود این گناهم بود
وقتی تو را دیدم زمان گم شد
در چشم هایت آسمان گم شد
دست و دلم لرزید و غم ها
زیر غم آوار گم کردم
جایی برای ماندن من نیست
نه بوسه هایت گردن من نیست
من یادگاری های خوبت را
پشت همان دیوار گم کردم
آی گم کردم وای گم کردم
آی گم کردم وای گم کردم
وقت سقوط از آسمان
ای کاش آغوش ابری پناهم بود
ای کاش وقتی چشم پوشیدی
عاشق شدن تنها گناهم بود
گناهم بود این گناهم بود
گناهم بود این گناهم بود
وحید تاج - سقوط