اگر جانی به تن باشد
تو را نازت خریدارم
اگر هم نه در آن دنیا
تو را مشتاق دیدارم
خدا را شاکرم هر دم
که عشقت قسمت من کرد
برای تو که زیبایی
مرا لایق مردن کرد
من هر راهی که رفتم اشتباه بود
با هر عشقی به تنهایی رسیدم
نبودی قبل تو دنیا سیاه و
من از این زندگی خیری ندیدم
تو برعکس همه قلبم رو دیدی
دیگه خسته شده بودم رسیدی
چه خوشبختم تو آغوشت همیشه
که به این عاشقت انگیزه میدی
خیال کردم بری شاید
دوباره بی تو سر می شه
ولی دیدم دلم تنهاست
از این هم خسته تر میشه
جهان بی تو یه کابوسه
همه ش دلشوره می گیرم
قسم خوردم دروغ اما
بری بی تو نمی میرم
وحید نورایی
مشتاق