هرجوری بود میگذشت
حالا با غم یا نیشخند
داش کم نداشت یا بیشتر خواست
تخمشه اگه کسی دوسم داش
خشتو دل و پیک با برگای گیشنیز
ساختم واس اون که حرفامو میشنید
ساختم هیچکدوم شعار نبود، نه
از تو صاف و بیرون تمومن
با قدمای سفت و محکم
رو به جلو هی تند تر
طی میشه سمت مقصد
به قدرت این قدما پی بردم
گره میشه مشتم
این دفعه نوک قله اس
جایی که باید یاد بگیره باج نده
صاف بره تو دل فرصت آ
هرچند برگای زندگیش ورق میخوردو
بعد طرف میشد باهاش
اون هر از گاهی هم هرس میشد
انگیزه هاش بر با هدف میخورد
میدونست اینا سد راه نمیشن
کسی اونو با این حرفا خام نمیکرد
به این سادگیا بندو آب نمیدن
کدوم رادیکالا حرفو ساده میکرد
که من دنبال همشون رفتم
ول میکردم میومد سمتم
فهمیدم که بیهوده اس گشتن
هم تو بودم هم بیرون از سنگر
همه حرفن مث بحث های تو تاکسی ها
یه سری دیگه هم عادی هستن آب زیر کاه
میلیاردی پارکن توی پارکینگا
وقتی پیری بین ما جوونه نمیزد
تازه داشتن غما کمونه میکرد
زمانو داشت از ما زمونه میکند
اینجا حتی به ریختن اشکات امون نمیدن
دنیا بازی داد هرجور خواست
حتی نیومد یه خمی به ابروهات
گمن همه تو پستوها
اینجا فرق تو راس و خالین کندوا
همه آرزومو دستکاری کردن
اما نرفته این حرفا تو کلم
نخواستم عین برگا بچرخم
تجربه هامو فقط سرمایه کردم
بودم عین مردمی که پاچیدن به کل
همه از خستگی راضی ان به چرت
ماهیگیرم نیستم تو آب گِل آلود
نه فقط کافیه که بشه در رو تخته جفت
مسیرا شاخه ی گلای بیتاب
صدای پاها با نت های گیتار
نگاها سنگین با چشای بیخواب
با همینا بود که اون ادامه میداد
اینبار نمیخوره برگشت بلیطا
چون چربن سیبیلا
اینجا فرهنگ گیلیپاچ خود جنگله
واسه همین دلم جنگل نمیخواد