باشه اين جنگه با قانون خودش
خيليا از حس خونريزى خوشن
هر كيو هر چيزى كه هستى بدون
بچه رو تو جنگلم نميكُشن
بچه ها با موشكاى كاغذى
با تفنگ چوبى بازى ميكنن
واسهء اينكه بگن بزرگ شدن
جنگُ تنها صحنه سازى ميكنن
گريهء يه بچهء درگير جنگ
تو ببين با يه جهان چه ميكنه
روى آرامش نميبينه زمين
تا همون يه بچه گريه ميكنه
بچه اى كه جنگ ميبينه يه روز
هر جا باشه بچگى نميكنه
زير تركش زنده ميمونه ولى
زير تركش زندگى نميكنه
هر كجا باشه تهش بازم فقط
بچه تو آغوش مادرش خوشه
اون گلوله كه به بچه ميخوره
كل مردم جهانو ميكشه