شب که میشه زندگیم زندونی میشه
غم میاد توی دلم وقت پریشونی میشه
نمیدونم چه حسیه یا چه حالیه
تموم زندگیم یک جمله ی سوالیه
تا چشم زدیم عمری گذشت
عمری گذشت
مثه یه خواب زودی پرید
یکی بود یکی نبود
یکی نبود
اون که نبود غمی ندید
رد دستای تو توی دفتر خاطرات من
نیستی و لحظه لحظه هام دیر دیر میگذرن
انگاری پشت این شبا دیگه فردایی نیست
این خونه دیگه مثل قدیما رویایی نیست
این خونه زندونه
نباشی ویرونه
روزای شادم رفت
کی بودم یادم رفت
ساعتای تنهاییه
بی تو انگار توو قفسم
تو سکوت دلگیر شب
من از دوریت دلواپسم
تا چشم زدیم عمری گذشت
عمری گذشت
مثه یه خواب زودی پرید
یکی بود یکی نبود
اون که نبود غمی ندید
شب که میشه زندگیم زندونی میشه
غم میاد توی دلم وقت پریشونی میشه
نمیدونم چه حسیه یا چه حالیه
تموم زندگیم یک جمله ی سوالیه
این خونه زندونه
نباشی ویرونه
روزای شادم رفت
کی بودم یادم رفت