یه احساس ناگفته ای بین ماست
یه چیزی شبیه به یک دلهره
خیالی ترین لحظه ها وقتیه
که عشقت به قلبم گره میخوره
امید رسیدن به رویای تو
وجودم رو از انزوا خسته کرد
یه وهم عجیبی تو چشم تو بود
که من رو به عشق تو وابسته کرد
نمیتونم آسون ازت رد بشم
یه حسی منو سمت تو میکشه
همین که دلت با منه کافیه
مهم نیست ته ماجرا چی بشه
نمیتونم آسون ازت رد بشم
یه حسی منو سمت تو میکشه
همین که دلت با منه کافیه
مهم نیست ته ماجرا چی بشه
یه احساس نا گفته یک حال خوب
نمیشه تب عشقو خاموش کرد
یه عمره که غرقم تو رویای تو
نمیشه چشاتو فراموش کرد
نمیتونم آسون ازت رد بشم
یه حسی منو سمت تو میکشه
همین که دلت با منه کافیه
مهم نیست ته ماجرا چی بشه
نمیتونم آسون ازت رد بشم
یه حسی منو سمت تو میکشه
همین که دلت با منه کافیه
مهم نیست ته ماجرا چی بشه