هر عبورت مثل یک پایان شد
هر قدم که دور شدی طوفان شد
عاقبت بین منو احساسم
قصهی این گوی و این میدان شد
هر مسیری با تو بود ویران شد
قطرههای اشک این چشمان شد
آن فرشته که همه دنیام بود
عاقبت در غالب انسان شد
در دلت چهها نبود که بر زبانت رسید
چه کرده بودمت به جانت رسید
که از من عاشق بی قیدو شرط
به تو فقط یه بغض امانت رسید
هنوزم مو به موی من فدای تار موی تو
فرشته یا که آدمی عزیزست هر دو روی تو
گرفته کل خانه را هوای عطر و بوی تو
من هرچه از تو دور شدم رسیدم باز به سوی تو
هر مسیر زندگی رد پای تو بود
هر صدای قلب من هم صدای تو بود
هر قدم به تو رسید هر تپش زتو تپید
هر ادامهای که بود بحر راه تو بود
هنوزم مو به موی من فدای تار موی تو
فرشته یا که آدمی عزیزست هر دو روی تو
گرفته کل خانه را هوای عطر و بوی تو
من هرچه از تو دور شدم رسیدم باز به سوی تو
سینا سرلک
خانه