اون یه زن معمولیه
با آرزوهای بزرگ
گذشته رو میشوره و
در رویای فردای بزرگ
اون یه زن معمولیه
که عشقو باور میکنه
اینقدر شکست میخوره و
زود شوهر میکنه
دروغ میگه به خودش
دنبال لاغر شدنه
ادامه میده خودشو
تو فکر مادر شدنه
خونه پر از دلتنگیه
با قاب عکسایی که نیست
دیروزو جارو میزنه
برای فردایی که نیست
اون یه زن معمولیه
من چی میدونم از یه زن
زنا بدون عشقشون
زنای معمولی میشن
اون یه زن معمولیه
من چی میدونم از یه زن
زنا بدونه عشقشون
زنای معمولی میشن
خوبه که اونجا نیستم
ببینم این شکستنو
یه روزی پیر میشه و
حتی نمیشناسه منو
من خنده هاشو یادمه
اینقده مجبوری نبود
من باعث این حالشم
قبل من اینجوری نبود
وقتی که پیشم مینشست
تو فکر آزادی نبود
کم حرف و آروم بود
ولی اینقدر هم عادی نبود
ما هر دو مثل هم شدیم
یه چیزی بعد از اون کمه
من از خودم بدم میاد
اون باعث این حالمه
اون یه زنه معمولیه
من چی میدونم از یه زن
زنا بدونه عشقشون
زنای معمولی میشن
اون یه زنه معمولیه
من چی میدونم از یه زن
زنا بدون عشقشون
زنای معمولی میشن
اون یه زن معمولیه
من چی میدونم از یه زن
زنا بدون عشقشون
زنای معمولی میشن
اون یه زن معمولیه
من چی میدونم از یه زن
زنا بدونه عشقشون
زنای معمولی میشن