چشامو وا کردم تو بودی
چشامو بستم صدات بود
روزا قربون صدقهها
شبها لالاییهات بود
دنیام کوچیک بود قد دستات
انگار عشق به من دستات پس داد
حالا بزرگ شدهام
چقدر کوچیکه دستات
مامان قربون دستات
میدونم هی چشات تر شد
تا من هی قدم بلندتر شد
تا رسوندی منو به رویاهام
مامان هی رویاهات پرپر شد
میدونی دنیامو واسه من ساختی
میدونم رویاتو واسه من باختی
میخندیدم میخندیدی با من
مریض بودم مریض بودی تا من
خوب شم تو هم خوب شی
مامان تا ابد بمون با من
چه خوب بود قدیما کودکیم با تو
مینشستی تو آفتاب میبافتی موهاتو
سرت رو به آسمون بود میبستی چشماتو
مامان بخدا تو فرشتهای فقط بریدن بالهاتو
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
چقدر زندگی سخت بود ماما
چهرهاش پر از اخم بود ماما
گفتی دنیا پره شیرینیه
مزهاش چقدر تلخ بود ماما
هر روز یکی بود یکی نبود
یکی عاشق بود اون یکی نبود
چه خبر از این گنبد کبود
مامان کاشکی تاریکی نبود
دنیای من فانوس نداشت
چیزی بجز کابوس نداشت
امروز میفهمم هیچ کسی
مثل تو منو دوست نداشت
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
ماما آی لاو یو ماما
سینا حجازی
ماما