بوی باروت تو فضا پیچیده، باز تو خاطراتت گر میگیرم
فکر نکن که سرنوشتم این بوده، حالا که بدون تو میمیرم
یا تو میرفتی یا من راهی بودم؛ کاغذا سفید بودن هربار
دیگه از ایستگاه تنفر دارم، از صدای کشتی... از سوت قطار
یکی میره، یکی گریه میکنه
یکی میره، یکی گریه میکنه
یکی میره، یکی گریه میکنه
بارونای موسمی شروع شدن، کیه که چتری به دست من بده؟!
چند قرنی میشه که منتظرم، یکی گفته بود میاد... نیومده
توی این روزای ِ بیحوصلگی، کاش میتونستم کنار تو باشم
کاش میشد دوباره حال خوشتو روی لحظههای تلخم بپاشم
یکی میره، یکی گریه میکنه
یکی میره یکی گریه میکنه
بغض ِ من رو رفتن ِ تو میچکه
تو چشام نگا کن و آروم باش
عزیزم! آزادیت مبارکه