یار قسم خورده یه روز دیدم شده غریبه
خواب کسی رو دیده و خواب منو ندیده
گفتم که یار نازنین شیشه دلم چی میشه
گفت که دیگه خسته شده، با سنگ زده به شیشه
منم عکساشو پاره کردم
نامه هاشو پاره کردم
فکر یه چاره کردم
دفعه آخر که رفته، قلب منو شکسته
روی دل عاشق من همه درا رو بسته
دفعه آخر که رفته، هیچی برام نذاشته
رو صد تا قول و پیمون رفته و پا گذاشته