دستامو که ول کرد دنیا رو ول کردم
انگار هزار ساله توی شب ِ سردم
چشماشو که میبست اُمید من میمُرد
بی اون از این دنیا حالم بهم میخورد
هوش از سرم میرفت وقتی کنارم بود
اصلا نمیفهمید دارو ندارم بود
تا چشمشو دیدم عشق از دلم سر رفت
دنیال سایش دل تا شام ِ آخر رفت..
هر روز عوض میشد هر روز یه رنگی داشت
یه گل که تو سینش یه قلب ِ سنگی داشت
میگفت دوست دارم گفتم چه عالی شد
عاشق شدم فهمید حالی به حالی شد
این زندگی بی اون عجب غمی داره
دیوونگی واسش چه عالمی داره
چه عالمی داره عشقو پرستیدن
دنیا منو بی اون توی قفس دیدن
هر روز عوض میشد هر روز یه رنگی داشت
یه گل که تو سینش یه قلب ِ سنگی داشت
میگفت دوست دارم گفتم چه عالی شد
عاشق شدم فهمید حالی به حالی شد
هر روز عوض میشد هر روز یه رنگی داشت
یه گل که تو سینش یه قلب ِ سنگی داشت
میگفت دوست دارم گفتم چه عالی شد
عاشق شدم فهمید حالی به حالی شد