جلوم یه آلبوم پر از
بچگیم و تاب سرسره است
شلوغ ولی آروم تو عکس
دور از قانون دور از ترس
پر از فکرای بزرگ
دنیای کوچیک اما چشمای درشت
بیا و احساسم کن و
قبل اینکه بشناسیم برو
از من ننداز نه
به همه بگو کج بودم کم داشتم
شاید دلت بخواد من باشم
دست رو شونت
باهات تو عکس جا شم ولی
من و این حرف رو هوا
پرتی حواس و لنگی دماغ
از پایه میکنیم عکستو خراب
تکون بده دستتو برام برو
اینجا هیچی دیدنی
نیست و ریخته ویترینم زمین
من از پس این شیب لعنتی
این پیشونی و کلّی چین بیدلیل
بر میام یه روز
چند ساله شده هر شنبههام یه جور
بذار یه روز که بکگراندمون
لحظههای خوب بوده عکس بگیریم
وقتی داشتیم برا درا دستهکلید
وقتی لااقل خوشحالم من، یه چیزی
نه الآن با این پوزخند بیریخت
و فکری که جدا از روزمرگی نی
توم چیزی جز خستگی نی بذار
بذار به وقتش یه عکس خوب نه
یه عکس خوبتر بگیریم
آها از هوا بگیر
از این از من قشنگترا بگیر
از اینا که الکی خوشن
بگیر از اینا که میگن از ما بگیر
شاید یه روز صبح رسید
ولی فعلا تو این قبر مرده نیست
حالا حالاها باید پست بدیم
باید قرص بشیم باید سیر شیم از گشنگی
تو آینهی اتاق
یکی هست که وایستاده تو باغ
ولی تو باغ نیست
زده تو مارپیچ
فکرش جا دیگست
ولی داره یه دستی تو بازی
بیرون رو خواست
پنجره ساختی براش
دیگه حتی اون پنجره باز نی
با این حال دستش دراز نی
امیدوار به جعبهی شانسیش
میره، میرسه، میدونم
اون شیره سیستمش دیوونس
مهم نی هیچی اونقدر براش
عکسای تو چی میدونن
یه لبخند و یه سیب
رو به منظره چیک
یا یه عکس پرسنلی
با یه پیرهن قرمز جیغ
بودی از راه دور برام
موندی پای موندنام
صدام شد مثل دوست برات
بودی دلیل بودنام
برای خوب بودنت
از آینده یه کوه دوشمه
همین که رات بندازم
برام یه نور تو شبه
درم نیار از تو سرت
که با تو این اتاق بدون شمع روشنه
یه روز عکست با عکس منه
شکل صورتم و فک و لبش
میشناسیم میشناسمت
بگه هستم
هر کی با منه
کی با منه
کی با منه
کی با منه
دستای تو چی میدونن
شایع
عکس