منی که تو به مرگی زود و بیهوده دچارم.
حالی از من نمی پرسی از منی که تلخ و سردم.
منی که بعد تو دیگه زندگی رو حس نکردم.
من که خوبم تو چطوری گل بی بهار و برگرم.
نگران من نباش که تو سراشیبی مرگم.
تو چه می کنی قشنگم با شب و روزای بی من.
من که هیچ کاری ندارم جز تحمل جز شکستن.
حالی از من نمی پرسی که چه می کنم چطورم.
نمی دونی چه عذابی پیله انداخته به دورم.
بگو عاشقم نبودی دیگه از تو نمی رنجم.
به گمانم که یه تو هراس این شکنجه م.
دیگه هیچ زمانی شاید نتونم تو رو ببینم.
ولی با همه وجودم چشم به راه تو می شینم.
حالی از من نمی پرسی که چرا از تو گذشتم.
که چه جوری خو گرفتم به غمم به سرگذشتم.