بوسه گرم تو در ناامیدی
نوش داروی امیدم بخشید
چشم پر مهر تو با من میگفت
هیچی نومید به جایی نرسید
پیشه چشمم همه جا بود سیاه
ناامید از همه چیزو همه کس
سیر از خویش و گریزان از خلق
کرده پیوند به نومیدی و بس
آرزو ها همه تاریک و تباه
سخنم تلخ چراغم خاموش
مرگ بر زاری من می خندید
زندگی باره گران بود به دوش
پرده ی یاس نمیداد امان
تا ببینم که زیبا ست جهان
دست در دامن امید زدم
یافتم زندگی جاویدان
حالیا چشم دلم بر همه چیز
کُنَد از روزن امید نگاه
چه شکوهی ست در این کلبه تنگ
چه فروغیست در این شام سیاه
آرزو ها همه تاریک و تباه
سخنم تلخ چراغم خاموش
مرگ بر زاری من می خندید
زندگی باره گران بود به دوش
پرده ی یاس نمیداد امان
تا ببینم که زیبا ست جهان
دست در دامن امید زدم
یافتم زندگی جاویدان
شکیلا
آغوش امید