مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
زآه شرر بار این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته ز کنج قفس درآ
نغمه آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصه این خاک توده را
پرشرر کن
ظلم ظالم جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا
ای فلک
ای طبیعت
شامِ تاریکِ ما را سحر کن
نو بهار است
گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم
تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمرِ مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازه گل
از این بیشترکن
بیشترکن بیشترکن
مرغ بی دل شرح هجران
مختصر مختصر کن
مرغ بی دل شرح هجران
مختصر مختصر کن
استاد شجریان
مرغ سحر