خستم از بازیای تکراری
استرسهای پوچ بیداری
جادههای خطای بی مقصد
غیبتای همیشه اجباری
عشق یعنی یه وقفه ی کوتاه
بین مستی و خواب و هوشیاری
اگه راحت از عشق من رد شی
راه برگشتنی نمیذاری
قول دادی که بد نشی و نشد
حرمت قولتو نگه داری
تو شبیه یه واژه خوبی
که هنوزم یه نقطه کم داری
که هنوزم یه نقطه کم داری
تو هم اندازهٔ من از اینکه
کم بیاری تو عشق بیزاری
پس عقب میکشم به نفع تو که
مهره هاتو درست میکاری
ماه بازم تو برکه غرق شده
عشق یعنی فقط خود آزاری
زخمهامو دوباره تازه نکن
خستم از بازیای تکراری
قول دادی که بد نشی و نشد
حرمت قولتو نگه داری
تو شبیه یه واژه خوبی
که هنوزم یه نقطه کم داری
که هنوزم یه نقطه کم داری