کجای این زمین خدایا جای مونده
از این سر دنیا تا اون سر غربت منه
یکی اون ور دنیا نشسته بالا
بی خبر از شب من و تو اینجا
سنگ میزنه به پای لنگ غربت
فکر میکنه که من و تو مست عشرت
صبح تا غروب لب دریا نشستیم
بی خبر ازغم زندگی هستیم
حالا فکر میکنه همه بی رگ و ریشه
بی غم و عاریم غصه نداریم وطن نداریم
صبح تا غروبهمه خواب توی خونه
مشغله جز چمنزدن نداریم
کجای این زمین خدایا جای مونده
از ااین سر دنیا تا اون سر غربت منه
فکر میکنه ما یه مشت عروسک
لخت و بی لچک
حالا خونه نداریم، وفا نداریم
خدا شکستیم، حیا نداریم
کجای این زمین خدایا جای مونده
از ااین سر دنیا تا اون سر غربت منه
فکر میکنه ما یه مشت عروسک
لخت و بی لچک
حالا خونه نداریم، وفا نداریم
خدا شکستیم، حیا نداریم
کجای این زمین خدایا جای مونده
از ااین سر دنیا تا اون سر غربت منه
حالا بگو بازم بگو
بی رگ و ریشه بی غم و عاریم غصه نداریم
حالا بگو بازم بگو
وطن نداریم خونه نداریم وفا نداریم
حالا بگو بازم بگو
از اون ور دنیا بگو من اینجا
صبح تا غروب لب دریا نشستم
حالا بگو بازم بگو
از اون ور دنیا بگو من اینجا
بی خبر از غم زندگی هستم
حالا بگو بازم بگو
خونه نداریم وطن نداریم
غصه نداریم حیا نداریم
حالا بگو بازم بگو
وطن نداریم خونه نداریم
خدا شکستیم حیا نداریم
حالا بگو بازم بگو
از اون ور دنیا بگو من اینجا
صبح تا غروب لب دریا نشستم
حالا بگو بازم بگو
از اون ور دنیا بگو من اینجا
بی خبر از غم زندگی هستم
حالا بگو