این رسم کجاست اینکه عاشقم کنی بعدش
چشمتو ببندی و زندگیم بشه خواهش
این رسم کجاست اینکه، یادت بره حرفاتو
هیچکی دیگه فکرم نیست هیچکی یعنی حتی تو
چه شب هایی تو تنهایی دلو دیدم شد عشق تو
همون حرفا که جا مونده توی سینه م شد عشق تو
همین حسی که تو چشمات نمی بینم شد عشق تو
چه شب هایی تو تنهایی دلو دیدم شد عشق تو
همون حرفا که جا مونده توی سینه م شد عشق تو
همین حسی که تو چشمات نمی بینم شد عشق تو
ناراحتم از اینکه این همه پریشونم
یادِ تو که می افتم هیچی رو نمی دونم
هیچی من و اون عشقو یاد تو نمیاره
این همه فراموشی، ناراحتی هم داره
چه شب هایی تو تنهایی دلو دیدم شد عشق تو
همون حرفا که جا مونده توی سینه م شد عشق تو
همین حسی که تو چشمات نمی بینم شد عشق تو