من چرا دل به تو دادم
که دلم میشکنی
یا چه کردم که
نگه باز به من مینکنی
دل و جانم به تو مشغول
و نظر در چپ و راست
دل و جانم به تو مشغول
و نظر در چپ و راست
تا ندانند
تا ندانند حریفان که تو منظور منی
منظور منی
دیگران چون بروند
دیگران چون بروند
از نظر از دل بروند
از دل بروند
تو چنان در دل من رفته
که جان در بدنی
که جان در بدنی
من چرا دل به تو دادم
که دلم میشکنی
یا چه کردم که
نگه باز به من مینکنی
شهرام ناظری
من چرا دل به تو دادم