باز آمد بهار
با چندین نگار
خرم شد چمنها
ای یاران برآیید
گل شد نی سوار
بلبل بیقرار
در دشت و دمنها
ای یاران کجایید؟
ای حبیبان ما
نوبهاران خوش است
جوشش چشمه ها
ابر و باران خوش است
وصل گل در چمن
پیش سرو و سمن
یاد یاران خوش است
یاد یاران خوش است
شور آزادگی را
گر بهای جان بود
عشق و دلدادگی را
هم بهای آن بود
جوشش گل نگر
در چمن ریشه کن
بیستون شد جهان
ناخن از تیشه کن
آری ای آدمی
عاشقی پیشه کن
شور بلبل ببین
در گل اندیشه کن
به داغ عاشقان
ببار ای آسمان
چو کاروان روان
سرشک همرهان
چنین دیده گریان
چه فارغی ای بهار
که اندرین روزگار
شوری داری
مشکین باری
به ماتم گلی
نشسته بلبلی غمین
به داغ او تو اینچنین
چون سبکباران
فارغ از یاران
ای بهار از خزان
فارغند عاشقان
گو خزانی میا
گو بهاری بمان
عاشقان عاشقان
نامتان جاودان
بازو بگشایید به داد یاران
عالم خونین شد به داغ انسان
آری ای آدمی
عاشقی پیشه کن
شور بلبل ببین
در گل اندیشه کن
خیز و رها کن من و ما
در صف هنگامه درآ
حیله دشمن بشکن
نغمه نصرت بسرا
ببین به داغ لاله در دشت و دمن
نگر به رخت سبزه در باغ و چمن
در غم ابنای وطن
هلا تا گل از گل بدمد
غم میهن از دل بدمد
زنده در ادوار و زمن
یاد شهیدان وطن
ای دیار خرم ما
در پناه لطف خدا
زی به عز و عزم و وقار
ای گل همیشه بهار
شهرام ناظری
گل همیشه بهار