اشک رو به من هدیه نکن دخترم
یواشکی گریه نکن دخترم
بینِ من و زندگی سازش نبود
کُفره ، نگو خدا حواسش نبود
پروازِ خاموشِ بدونِ فرود
هدیه ی آسمونیِ خدا بود
من به یه آرزو رسیده بودم
ولی هنوز تورو ندیده بودم
هنوز تو دنیا رو ندیده بودی
که پدرت از این جهان دل برید
لحظه ای که این خبر و رسوندن
خدا می دونه مادرت چی کشید
حتّی یه دونه عکس یادگاری
این همه سال کنار من نداری
اما تو از زمونه دلخور نباش
با گریه هات نمک رو زخمم نپاش
وقتی می خندی رو به آسمون کن
تنها ترین ستاره رو نشون کن
بذار از این بالا تورو ببینم
چه خانومی شدی تو نازنینم
نشد که روی ماهتو ببینم
اما نذار که آهتو ببینم
بخند که خنده هات دوای درده
حتّی اگر که بابا نگرده
حتّی یه دونه عکس یادگاری
این همه سال کنار من نداری
اما تو از زمونه دلخور نباش
با گریه هات نمک رو زخمم نپاش