گرمای تو تو وجودم صدای تو توی گوشم
هنوزم زمزمه هاتو میشنوم توی وجودم
حرفی که تازه گذشته حرف عاشق شدن ماست
حرف تازه ای نداریم دلامون بازم چه تنهاست
میدونم شبا هنوزم چشمونت به آسمونه
به خودت میگی که شاید تقدیر منم همینه
که باشم تنهای تنها بدون حسی و عشقی
بدون روزای برفی بدون تپش قلبی
که باشم تنهای تنها بدون حسی و عشقی
بدون غروب خورشید بدون طلوع حسی
اما بدون عزیزم که عشق خیلی ظریفه
این گناهه خودمونه که بشه پاره ی پاره
گرمای تو تووجودم صدای تو توی گوشم
هنوزم زمزمه هاتو میشنوم توی وجودم
کنار ساحلی هستم که یه دریا خاطره داره
توی ساحل هستم اما دل هوای موجارو داره
توکه رویای من بودی چرا فکر سفر کردی
تو حتی تو پشیمونی دنبال من نمی گردی
تو که رویای من بودی چرا فکر سفر کردی
منم و این بار حسرت ، محاله برنمی گردی
گرمای تو تووجودم صدای تو توی گوشم
هنوزم زمزمه هاتو میشنوم توی وجودم
شاهین شمس
زمزمه