شنیدم این روزا پر دردی
یه جور رفتی که دیگه بر نگردی
تو دیگه به آدما بی اعتمادی
هیچ کس و تو خلوتت راه ندادی
من چشام خیره به در منتظر تو
هنوزم امید دارم به دیدن تو
میدونم میبنمت یه بار دیگه
یا همینجا یا توی دنیای دیگه
سرما زد و دلم چه تنگه
قلب تو مثه یه تیکه سنگه
رفتن تو منو پر پر کرد
به نبودنت دیگه باید باید عادت کرد
تو عشقت مرده و من آرزوهام
من زمین خورده و تو پره ابهام
بعد رفتن تو من چه بی ارادم
به گل تو گلدونا آبی ندادم
توی برزخی که ساختی بی قرارم
نمیدونم بتونم دووم بیارم
کاشکی میشد که فراموشی بگیرم
یا که چشمام و ببندم و بمیرم
شاهین شمس
برزخ