من توی تختخواب ، از بغض بستری
تو توی تختخواب ، معشوقه می بری
من تو جهنمم ، سیگار می کشم
تو ساکن بهشت ، با حوری و پری
با بی تفاوتی هر روز بهتری ... !
از درد مُردنم دست خودم نبود
من بی سلاح و تو ، قد ِ یه لشکری
من غرق خاکم و ، تو غرق خونِ من
با بی تفاوتی هر روز بهتری ... !
من حرف از عاشقی ، بی پرده می زنم
تو توی پرده ها ، دنبال همسری !
من بی سلاح و تو ، قد ِ یه لشکری
من حرص می خورم
من بغض می کُشم
از این عدالت و از این برابری ... !