یه حس آروم
تو لحظه هامون
مثه یه خوابه
نداره قانون
تو نگات آتیش
دله من باروت
عشقو بیرون کشیدی
از توی تابوت
یه حس آروم
تو لحظه هامون
مثه یه خوابه
نداره قانون
تو نگات آتیش
دله من باروت
عشقو بیرون کشیدی
از توی تابوت
موندم باهمه کم و کاستیا
تنهام گذاشتی با مالیخولیا
تو خواستی بشیم منو تو یه تیم
اما ورق خوردش بازم تقویم
سرم اومد از هرچی داشتم فوبیا
زدی جوونه
تو فصله سردم
شدی ترانه
حفظت کردم
ستارهی شبامو
دوای دردم
کوکه با نفسات
صدای نبضم
هرچی معتادت شدم
تو کردی ترکم
یه حس اروم
تو لحظه هامون
مثه یه خوابه
نداره قانون
تو نگات آتیش
دله من باروت
عشقو بیرون کشیدی
از توی تابوت
بهم حسه خوب بده
مثه صدای ساز
مثه پایان خوشه
یه قصه ی دراز
بهم حس خوب بده
نذار که بشم غمگین
نذار از غصه بشم
پخشه زمین
نجاتم بده
ندارم راه فرار
کنارم باش
بگیر ارومو قرار
الان بدردم بخور
الان ناراحتم باش
نمیخوام اشکاتو دیگه سره مزار
ستار مهرداد
باروت