دوباره خیره به سقف اتاقمم
نمیدونم بیدارم یا توی خوابمم
من و این دست پنچه نرم کردنم
عادت کردم به عادت کردنم
دیگه با خودم تو قمار کردنم
کلی سنگینی رو دوشم گردنم
هست که دورم کردنم
ممکنه همین روزا بشکنم
رد شده از این کلمه ها دردم
هر کاری هر کسی میدونست و کردم
پی هر نوری که دیدم و رفتم
تهش دیدم بازیچهی مشتی از حرفم
بعضی آدما روحمو کندن
بارها رسیدم به آخر دفتر
یه دونه تو موندی وسط شهرم
که بشه باهات راجع به این چیزا حرف زد
و دود کرد رفت
منو دوستم داشته باش که خوردم من
این روزا نیس اصلا سر جاش عقلم
واسه تو هر چند
میدم جونمم بخوای
فقط میشه با تو گفت این چیزا رو
دود کرد رفت
منو دوستم داشته باش که خوردم من
این روزا نیس اصلا سر جاش عقلم
واسه تو هر چند میدم جونمم
خیره به پنجره توی اتاقمم
نمیدونم بیدارم یا توی خوابمم
نمیدونم آهنگای توی سرمو بسازم
یا اون آهنگا بسازنم
اونایی که دوسم دارم نگرانمن
خیلی فکر میکردم قویم آهنم
ولی منم فقط یه آدمم
که ممکنه همین روزا بشکنم
بحث مرگ و زندگی هر شب
دوست ندارم تو اون فکرهام غرق شم
محکم بغلم کن هر چند که
دستام واسه اون دستات سردن
شده حالت طبیعیم سر درد
میخوام خودم پاهام ولی نمیکنه حرکت
یه دونه تو موندی وسط شهرم
که بشه باهاش راجع به این چیزا حرف زد
و دود کرد رفت
منو دوستم داشته باش که خوردم من
این روزا نیس اصلا سر جاش عقلم
واسه تو هر چند میدم جونمم بخوای
فقط میشه باتو گفت این چیزا رو
دود کرد رفت
منو دوستم داشته باش که خوردم من
این روزا نیس اصلا سر جاش عقلم
واسه تو هر چند میدم جونمم
ستین
خورد