نمی خوام معنی عشقو بهت حالی کنم اما
بترس از روزی که میرم تو می مونی تک و تنها
بترس از روزی که هیچکس نتونه پر کنه جا مو
از اون روزی که من بی تو بسازم باز دنیامو
نمی دونم چرا اما یه جوری پای تو گیرم
نه می مونی که راحت شم نه اینکه بی تو میمیرم
بترس از اینکه یادت رو بدم دست فراموشی
نمی دونم چرا اما دلم می خواد پشیمون شی
نمی خواستم که بین ما یه روز مرزی معین شه
ولی حالا که ناچارم باید تکلیف روشن شه
بهت ثابت شده دیگه تحمل کردنم خوبه
ولی انبارو شرمندم که قلبم دیگه مغلوبه
بذار هرکس که تا دیروز به حال ما حسادت داشت
بفهمه قلبت از اول به آزار من عادت داشت