با یه زن خیالی، مست می کنم دوباره
بازم هوای دنیام، تورو بهونه داره
جِر خوردن یک کاغذ، از مشق نیمه کاره
همبستریِ شعرم، با خط پاره پاره
ریز می کنم چشامو، نور از افق گذشته
سرگیجه میگه به به، الکل رو مُخ نشسته
دلشوره های قلبم، شد هرکدوم یه چاره
آدم مست عزیزم، ترس و قبول نداره
قاب عکس به دیوار، مال چند سال پیشه
غم توی نگاهم، با من بوده همیشه
خیره میشم تو آینه، یه چهره روبرومه
مزه یِ گوشت تلخِش، کارم دیگه تمومه
تِلو تِلو به سمت، دَرب اتاق میرم
پاهام جون ندارن، آهسته راه میرم
چِشمی دَر به من گفت، مجنون نظر بینداز
شاید که اونور دَر، لیلیست بی قراره
من یه عمره اسیره، بازیه روزگارم
میدونی و میدونم، جز تو کسی ندارم
جز تو کسی