پنهان نکن آن روی ماهت را
به دلتنگی دچارم تا نیایی بی قرارم
شاید ندانی که شدم رسوا
همین دنیا همان دنیا
بیا در انتظارم
زیبا ترین رویای من
این سینه شد زندان غم
بیا زمستان شده قلبم
از دوریت عشق چه بگویم
گفتم برایت جان میدهم
من همچنان هستم رو حرفم
تو نقطه ی پایان این جمله ای
که عشقت غم ناتمام من است
تو چشم و چراغ همین خونه اى
تو برگردی دنیا به کام من است
زیبا ترین رویای من
این سینه شد زندان غم
بیا زمستان شده قلبم
از دوریت عشق چه بگویم
گفتم برایت جان میدهم
من همچنان هستم رو حرفم
سالار عقیلی
روياى من