بی تو هوای خانه سنگین است
در من توان بی تو بودن نیست
رفتی سفر تا زود برگردی
اما کدامین روز روشن نیست
رفتی که خیلی زود برگردی
وقتی دلت فرمود برگردی
اصلا قرار این بود برگردی
این دل که آجر نیست،آهن نیست
ای کاش دنیا را دری می بود
شوق فرارم را پَری می بود
جایی جهان بهتری می بود
اینجا که جای آرمیدن نیست
گوشی به در چشمی به دیوارم
از دیدن آیینه بیزارم
حالا فقط مشتاق دیدارم
دیگر زمان صبر کردن نیست
ای کاش دنیا را دری می بود
شوق فرارم را پری می بود
جایی جهان بهتری می بود
این جا که جای آرمیدن نیست
سالار عقیلی
رفتی سفر