فغان که شبها بی تو تنها
به پای مینا ساغر به دستم
مست مستم
نهاده از غم سر به زاری ز بی قراری
پیمانه و پیمان شکستم
مست مستم
زین عشق سرکش سوزان چو آتش
گم کرده ام شور جوانی در نیمه راه زندگانی
ای همنوایان ای آشنایان ديوانه ی سودای خويشم
بیگانه با دنیای خویشم
ز دست دل در آتشم پروانه ام پروانه ام
اسیر عشقی سرکشم دیوانه ام دیوانه ام
عمری گرفتار دلم وای از من و فریاد از این دل
سرگشته در کار دلم وای از من و فریاد از این دل
فغان که شبها بی تو تنها
به پای مینا ساغر به دستم
مست مستم