تو در فتنه از حد گذر کردی
تو با من ز بد هم بدتر کردی
به سوز نگاه بلا خیزت
من تشنه را تشنه تر کردی
پس از آرزوها
پس از جست و جوها
ره دل به سوی خدا کردن
تو را بین خوبان جدا کردن
خطا کردم ای مه خطا کردم
دلم را به درد اشنا کردم
بیا به خاطر خدا
کن رها دگر دل مرا
دلی که مبتلا شده برای من بلا شده
با همه غم ها از توی ای زیبا میگذرم
بیا به خاطر خدا
کن رها دگر دل مرا
دلی که مبتلا شده برای من بلا شده
با همه غم ها از توی ای زیبا میگذرم
خطا کردم ای مه خطا کردم
دلم را به درد اشنا کردم
خطا کردم ای مه خطا کردم
دلم را به درد اشنا کردم