توی یه کوچه خاکی
رودی از شورو ترانه
خندهامون بی ریا بود
گریه هامون بی بهانه
کوچه بود پاتوق مهتاب
توی شبهای تابستون
طرح شعری واسه فردا
وقت خوابیدن تو ایوون
کوچه ای که روزی پر بود
از عبور نورو خوبی
مونده جای پای سایه
پشت اون درای چوبی
تشنهُ یه قطره بارون
تنه تفتیدهُ باغچه
گلدونای بی هیاهو
لحظهُ مردن غنچه
همهُ روزای کاهی
مست بوتهُ گل یاس
دنیای خاطره هامون
از تو قاب کوچه پیداس