من بدهکارم به چشمات
واسه اشکایی که ریختن
من بدهکارم به لبهات
خنده هایی که گریختن
من فروختم شادیاتو
به یه سکه از غرورم
حالا از حراج چشمات
قد صد خاطره دورم
بی تو خیلی وقته هستم
واسهُ سکوت یه برده
دل متروکه و تنهام
بد جوری هواتو کرده
بی تو بازار دلم باز
قصد اعتصاب داره
بی تو این پلکای خسته
دشمنی با خواب داره
فصل رونق صدا بود
وقتی با سکوت میخوندی
بی تو کمیاب شده آواز
اخه رفتی نموندی
بی تو خیلی وقته هستم
واسهُ سکوت یه برده
دل متروکه و تنهام
بدجوری هواتو کرده