غمگین اما انگار یکی بهم گفته
که همین روزا یه اتفاق خوب میفته
اینجای که هیچ وقت فکرشو نمیکردم
وقتی پر دردم
میدونم که بهم میگی اینم از اون حرفاست
اما ببین یه رد پای تازه رو برفاست
یه عطر پر از خاطره توی این خونه است
که یه نشونه است
مثل یه نامه که تو راهه همین روزا میرسه بدستم
یه افق تا ابد رو به رومه به تماشا نشستم
هر دفعه که سقوطم نزدیکه قدم هام تا لبه دره میره
اما اون دم آخر یکی هست که دستامو میگیره
دستامو میگیره
مثل کویر یه حسی بهم میگه
بارون میگیره تا همین چند لحظه دیگه
با اینکه هیچی نمونده دورم به جزء غم
من میتونم
مثل یه نامه که تو راهه همین روزا میرسه بدستم
یه افق تا ابد رو به رومه به تماشا نشستم
هر دفعه که سقوطم نزدیکه قدم هام تا لبه دره میره
اما اون دم آخر یکی هست که دستامو میگیره
دستامو میگیره
سعید مدرس
رد پا (نسخه جدید)