ای حریق موی تو، در شبم زبانه کش
آبِ روی من بریز، موی خود به شانه کش
هر نشانه ای مرا، می کشد به نا کجا
مقصدم تویی مرا، سمت این نشانه کش
دوباره گریان است همه دقایقم
زبس که نالانم تو را من عاشقم
دلت به درد سر کشیده است دل مرا
بگو نپرسد کسی ز حال و روز من
شبی حریق ترانه ام به تن بزن
که آتشت گرفته گوشه گوشه ی مرا
آه و آفتاب من ماه و ماه تابه من
همیشه تشنه ی توام، دورِ من سراب من
دور شدی نمیرسد صدای من به گوش تو
که هرچه گویمت مرو، نمیدهی جواب من
دوباره گریان است همه دقایقم
زبس که نالانم تو را من عاشقم
دلت به درد سر کشیده است دل مرا
بگو نپرسد کسی ز حال و روز من
شبی حریق ترانه ام به تن بزن
که آتشت گرفته گوشه گوشه ی مرا