صبح بخیر ایران شناختی؟ همون صادقم ها
همون کودکی که میدوییدش رو به فردا
همون فابریک خودت ساخت وطنم
ببین جنس همسایت چی ساخته از تنم
بیخیال تو که سرت گرمه به سیاست دورت به دولت مردت
کجایی پس بابا همه ازت میترسن
از صدقه سریت بهم میگن تروریست رسما
یادته مامان قصه میگفت تهه قصه همیشه آقا گرگ میمرد
میگفت خدا دوست داره و همیشه باته
هرجای مینیبوس فرشته دنبال راته
مامان رفت اما گرگه اینجاست
خدا دوسمون نداشت اه تف تو این شانس
وای نگا کن آسمونو , آب جوبو , دود و دم نگا کن
آبرو رو بردیم لاشی , کم خوردی از گوشه خاکش حاجی؟
ولشون کن چطوره احوال خودت؟ تن و مغزا در میرن از مرزای دورت؟
تو که گربه بودی پس چرا کفتار شدی؟
مهر و صفا داشتی حالا کف خواب شدی
تو که همه چیتو دادی لااقل حواله بگیر
جا اینکه بشینی و روزا یه هوایی بدی
چطوری پسرم تو نشناختی مثکه ایرانما
همون آس خاورمیانه حکم طلا
چیکار کنم ، بچه هام زدن بی راهه
نمیتونم ببینم چشاتو روم سیاهه
من هنوزم سرزمین چهار فصلم
همه گرگا دنبالم من چهار نعل در میرم از دستشون
از من نشون نمونده دیگه توی این زمین گرد
به غلط پر شدم از عقاید فکر
تو چی میدونی اصلا که چی گذشته بهم
تیتر اخبارم ولی چی اومده سر دل
تو دل منو دیدی میگی راه دشواره
ولی من رسیدم ته خط و بار پشت داره
ایرانی که میبینی از تلخی تجربه هاش
غیر خدای بالاسر همه چپ شدن باش
پر زخمه این تیکه خاک خودت دیدی
میخوام مستقل شی ولی جوون میدی
من بچه هامو دوست دارم عین تو پسرم
جر کشتونم هرچی خواست بیادش به سر
تو هم برگرد برو جایی که ازش اومدی
اینجا نداری جایی واسه موندن اخوی
نه نداری جایی واسه موندن اخوی
نه نداری جایی واسه موندن اخوی