حرف نزدم
امیدتو نکشتم
هیس.ساکت فرو نکن از پشتم
نه نمیشه توکه مث اونا نیسی
صاف نروروبروی اشاره انگشتم
فدای سرت اگه برگا میریزن
گلم این فصله دست ما نی که
هرچی که داری آرزوی بقیه س
گرچه که واسه ما سهم کوچیکه
وقتی چشمام خاکستری دید
فهمیدم مرامم وابستگی نی
فهمیدم عزیزامو دوست دارم
فهمیدم بجز این خاک بستری نی
برباد رفته , هر روز هفته
این روزا این حسم ازتوم رفته
چنتایی دلو گرم کردم اما
این زمستون هرروز برفه
اه…
همون شهره شلوغ
هعییی
امروز تو من ساکته
زمان محو عبورحیف
اما بامن ثابته
بازم صاعقه
دل آسمونو کَند
بوی خاکو نم
اینم جالبه
ساعت ۷ صبح
تف
کارما دیگه از۵گذشت
منو بشناس ازسرگذشت
گذشتم من ازسره گذشت
یه وجب دو وجب آب
فرقی نداره ازسرگذشت
یه نفرکیش هممون مات
حرف من اینه ازسرتا تَش