مرا زخاطرِ تو هیچکس جدا نکند
که دشمنم به دلم این جفا روا نکند
برا حالِ کسی چون من از گذشته مگو
که دردِ خاطره را خاطره دوا نکند
به این منِ همه بی دل فقط مگو مجنون
که حقِ مطلبِ ما را جنون ادا نکند
خدا مرا ز یخال تو در امان دارد
به این خدا نشناسد بگو خدا نکند
با اینکه حتی توو زندگیمون
یه روز خوب هم با هم ندیدم
اما هنوزم، باور نکردم
ما زنده ایم و از هم بریدیم
با اینکه توویِ بود و نبودت
تنها دلیلِ دیوونگیمی
اصرارم اینه هر جا که میرم
بگم هنوزم توو زندگیمی
بگم هنوزم توو زندگیمی
مثلِ یه دیوونه شدم
که خستست از دیوونگیش
ولی نمیذاره جنونش هم بمیره
جنون بمیره
یکی به دادم برسه
به قیمتِ کشتنِ من
امیدِ برگشتنتو ازم بگیره
از من بگیره
داره منو نگفته هام
بدجوری بیمار میکنه
انقدی که سکوتم هم
یه شهرو بیدار میکنه
دلم از دنیا دیگه چیزی نمیخواد
دیگه هیشکی جز تو رو یادم نمیاد
مثلِ یه دیوونه شدم
که خستست از دیوونگیش
ولی نمیذاره جنونش هم بمیره
جنون بمیره
یکی به دادم برسه
به قیمتِ کشتنِ من
امیدِ برگشتنتو ازم بگیره
از من بگیره