همین که اول پاییز رفته ای
یعنی هجوم غربت من را کشانده تا دشت
به جان هر دوی مارا قسم نخور عشقم
به جان هردوی ما باز برنخواهی گشت
بارون نیاد پاییز نخواد
بغض منو کی میتونه خالی کنه
بی زخم و زهر به کل شهر
حال منو کی میتونه حالی کنه
هم گریمی هم خندمی
چشای تو مرز بین مرگ و بودنه
میفهممت قد غمت
فهمیدن تو مث گلوله خوردنه
نه جونمو بگیر نه پای من بمیر
منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس
چرا همیشه حال ما بده
تو فرصت کمت نفس کشیدمت
که زندگیتو زیر و رو کنم
به خاطر خودم شبیه تو شدم
که آرزوتو آرزو کنم
ماهارو بغضمون یه شب میکشه
ببین دل من و تو به چی خوشه
به چی خوشه ...
ته سکوت ما به چی میرسه
صدای ما به گوش کی میرسه
به چی میرسه ...
نه جونمو بگیر نه پای من بمیر
منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس
چرا همیشه حال ما بده
تو فرصت کمت نفس کشیدمت
که زندگیتو زیر و رو کنم
به خاطر خودم شبیه تو شدم
که آرزوتو آرزو کنم
روزبه بمانی
گلوله خوردن