هر لحظه از نبودنت مثل یه تیغه رو گلومه
تو نیستی و یادت هنوز نشسته اینجا رو به روم
بی تو خونه قطبِ شمال میشه برام
بغضی خسته میپیچه تو رنگ صدام
هر ثانیه اوجه عذاب
وقتی تو نیستی نبودنت نبودنت
شبیه مرگِ توی خواب
میرفتی میمردم از عطره صدای تو
که هر آن همراهمه
با رفتنت ویرون شدم
ویرون مثل ارگ بم
چیزی ازم باقی نموند
چیزی به جز افسوس و غم
برگرد تا من از نو بتونه من بشه
تا این هق هق شبیه خندیدن بشه
هر ثانیه اوج عذاب
وقتی تو نیستی نبودنت نبودنت
شبیه مرگِ توی خواب
میرفتی میمردم از عطره صدای تو
که هر آن همراهمه
رضا یزدانی
وقتی تو نیستی