تو رو کنار پنجه، گاهی تجسم می کنم
تو داری لبخند میزنی، منم طبسم میکنم
بی خوابم از دلواپسی، تو خواب راحت می کنی
داری به دوری از من و، این خونه عادت می کنی
خیره میشم تو چشم تو، اما تو رویای خودم
باز با تو صحبت می کنم، اینجا تو دنیای خودم
اینجا تو دنیای خودم
روزای من به انتظار، اینجا گره خورده بیا
دوری تو خورشیدو از، فردای من برده به یاد
هر جا که هستم با منی، هر جا که هستی یادتم
این سرنوشت ما نبود، که ما نمونیم یار هم
که ما نمونیم یار هم
تو رو کنار پنجره بازم تجسم می کنم
باز غصه هامو پشت این ، دیوونگی گم می کنم