من به شیشه اتاقت خیره میشم سنگ میشم
هر شب این موقع که میشه بدجوری دلتنگ میشم
برق چشمای تو انگار دست روزگار رو خونده
من تمومه خاطراتم پیش چشمای تو مونده
خیلی وقته بغض کردم بغض کردم که نبارم
خیلی وقته اینجا سردم حال دیروزو ندارم
قاب عکسی از نگاهت رو تن دیواره من نیست
خیره میشم رو سکوتت جای تو کنار من نیست
من تموم طول راهو محو شمای تو بودم
ساده بودم ساده بودی غرق گرمای تو بودم
بین لحظه های تقویم با خودم درگیر میشم
خواب فردا رو میبینم تو گذشته پیر میشم
قاب عکسی از نگاهت رو تن دیواره من نیست
خیره میشم رو سکوتت جای تو کنار من نیست
من تموم طول راهو محو شمای تو بودم
ساده بودم ساده بودی غرق گرمای تو بودم