ری را دارد هوای آنکه بخواند
در این شب سیاه
اون نیست با خودش
او رفته با صدایش
او رفته با صدایش
او رفته با صدایش
اما صدای آدمی این نیست
اما صدای آدمی این نیست
در این شب سیاه
یک شب درون قایق دلتنگ خواندم
آنچنان که من هیبت دریا را
در خواب میبینم
او نیست با خودم
او رفته با صدایم
او رفته با صدایم
اما صدای آدمی این نیست
اما صدای آدمی این نیست
رضا ملک زاده
ری را