دل من در پی دیدار تو بد در به در است
چشمت اندر قمر اندر قمر اندر قمر است
تو دلت بی خبر از اینکه نگاهم به در است
چه کنم عاشقم ای یار
دست تو برای این دل چون بال و پر است
تکیه بر بال و پرت میزنم اما خطر است
تو دلت بی خبر از اینکه نگاهم به در است
چه کنم عاشقم ای یار
آهای مردم این شهر چه دیوانه ام امشب
انگار که ماه آمده در خانه ام امشب
آنقدر خرابم که دگر تاب ندارم
تو با منی و تا به سحر خواب ندارم
تو آمدی هر چه خواهی بکنی که در دلم
پادشاهی بکنی قرار من بی تو آرام ندارم
بیا بیا ای همه هستی من ستاره شو
در شب مستی من قرار من بی تو آرام ندارم
آهای مردم این شهر چه دیوانه ام امشب
انگار که ماه آمده در خانه ام امشب
آنقدر خرابم که دگر تاب ندارم
تو با منی و تا به سحر خواب ندارم
رضا ملک زاده
آهای مردم این شهر