قرمز کنارِ زرد و نارنجی دنیا پر از مداد رنگی بود
من بودم و تو بودی و پاییز یادش بخیر فصلِ قشنگی بود
یادش بخیر بارون که میومد چترِ من و تو مالِ هم می شد
سردم که می شد زیرِ بارونا دستای تو شال گردنم می شد
بعدِ تو از چتر و از شال می ترسم
بعدِ تو از پاییز هر سال می ترسم
بعدِ تو از بارون از کوچه بیزارم
من پامو از خونه بیرون نمیذارم
فصلا همه مثلِ همن پاییز اما واسم یه حسِ خاطره انگیز داره
من بهترین خاطرمو پاییز دیده من بدترین خاطرمو پاییز داره
بعدِ تو از چتر و از شال می ترسم
بعدِ تو از پاییز هر سال می ترسم
بعدِ تو از بارون از کوچه بیزارم
من پامو از خونه بیرون نمیذارم